۱۳۸۹ اسفند ۳, سه‌شنبه

تغییر آدرس

سلام دوستان،
متاسفانه باید بگم به دلیل فیلتر شدن blogspot مجبور شدیم وبلاگ رو منتقل کنیم به یک سرویس دیگه که لااقل هنوز فیلتر نشده..
لطفا از این به بعد ما رو در این آدرس دنبال کنید :
پیروز باشید

۱۳۸۹ بهمن ۲۲, جمعه

خدایا، من به تو عشق می ورزم، من می خواهم که به تو عشق بورزم. بیش از همیشه می خواهم که به تو بیش از هرچیز دیگر در دنیا عشق بورزم. می خواهم آنقدر به تو عشق بورزم که پریشان و سرمست شوم. مرا عشقی پاک همراه با عبودیت عطا کن. مرا متبرک کن تا در این دنیای افسونگر سرگردان نشوم. مرا متبرک کن تا در این دنیای رنج و درد وسیله تو برای یاری و شفای دیگران باشم.
وقتی که دعا از قلبی لبریز از عشق برخیزد، چشم ها اشکبار می شوند و ذهن دیگر سرگردان نیست و پرسه نمی زند. اما افسوس که بسیاری از مردم با لب هایشان دعا می کنند در حالی که ذهن شان سرگردان است. صمیمیت و خلوص دعاهاست که بسیار مهم است و همچنین حس و حال قلبی است که اهمیت دارد.
اگر می خواهید در زندگی موفق شوید به سراغ سرچشمه بروید. خدا را در زندگی روزمره و در تمامی لحظه هایتان به صورت واقعیتی حاضر ببینید و نگذارید که برای شما همچون سایه ای دور از دست باشد. او را شریک تمام کارهای خود بدانید. آنگاه است که شاهد معجزه های بی شماری در زندگی خواهید بود. یقین داشته باشید هیچ مشکلی نیست که شما و خدا نتوانید آن را حل کنید. هیچ کاری نیست که شما و خدا نتوانید از عهده انجام آن بر آیید.
مردم اشتباهات زندگی شان را روی هم می گذارند و غولی به نام تقدیر می سازند. تقدیر به انتخاب های لحظه به لحظه ما بستگی دارد. ما خود تقدیرمان را هر روز با افکاری که به آنها می اندیشیم رقم می زنیم. یک فکر اگر به طور مداوم در ذهن نگه داشته شود سرانجام ما را به عمل وا می دارد. عمل نیز وقتی تکرار شود به صورت عادی در می آید و این عادت ماست که ا و تقدیرمان را می سازد. پیش از هرچیز باید الگوی تفکرمان را تغییر دهیم.

دعا : خدایا، مرا وسیله آرامش قرار ده تا بتوانم آنجا که نفرت هست، عشق، آنجا که رنجش هست، التیام، آنجا که تردید هست، ایمان، آنجا که نومیدی هست، امید، آنجا که ظلمت هست، نور، و آنجا که اندوه هست، شادی بکارم.

۱۳۸۹ بهمن ۱۳, چهارشنبه

درس 2



زمانی که با مشکلات غیر منتظره روبه رو می شوید، باید با آنها مواجه شوید، به عکس العمل درونی خود (به گفتگوهای ذهنی تان) درباره آن ماجرا هوشیار باشید. نه چیزی را مقصر بدانید و نه کسی را سرزنش کنید، نه حتی خودتان را.
به واقعیت موجود احترام بگذارید و به خود بگویید این ماجرا برای تغییر و رشد من لازم است، به شرط اینکه آن را شر ندانم، بلکه آن را بپذیرم، یعنی بدانم که این درد نشانه دعوت به تحول است. از خود بپرسم چگونه این ماجرا را انتخاب کرده ام.
تا زمانی که علت مشکلات خود را در بیرون از وجودمان جستجو می کنیم، نمی توانیم آنها را حل کنیم و در نقش قربانی باقی می مانیم. نه تنها مشکلات، بلکه احساسات ما علائمی هستند که باید با توجه کامل پذیرفته شوند. اگر آنها را نپذیزیم، مالک رفتارهای ما خواهند شد، و اگر قبول کنیم که هرکس برای رشد خود با سختی ها و هیجاناتی شدید روبه رو می شود، زودتر تعادل روانی خود را پیدا کرده و می توانیم پاسخ هایی منطقی و مناسب به آن مسائل بدهیم.

تمرین
قبل از هر واکنش و عکس العمل بیرونی مکث کنید. به خود بگویید عجله ای برای پاسخ دادن ندارم. می خواهم موضوع را خوب درک کنم. به این ترتیب، ذهن و ضمیر ناخودآگاه خود را برنامه ریزی تازه ای می کنید، تا دیگران شما را کنترل نکنند. می توانید، با چند نفس عمیق تنش و اضطراب را کاهش داده و برای پاسخ مناسب فکر کنید.

نکته : ریشه همه مشکلات ما در درون ماست و راه حل همه مشکلات نیز در درون ماست.